پارميسپارميس، تا این لحظه: 17 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

همه ی وجودمونی

تابستان داغ وخنكي خونه ما

                                                        امروز24 تير و هواي تهران سرسام آور گرم ولي ما داريم اينجا كيف دنيارو ميكنيم هوا خنك وشبا زمستوني شبا ميايم تو پذيرايي رختخواب ميندازيم واز باد خنك شهريار لذت ميبريم.هرچي به اين مامان جون ميگيم بيا خودش ولوس كرده وچسبيده به اون تهران خراب شده بااون قلبش دوداي تهران وول نميكنه. اونم از مامان عفتت كه التماس ميكنم بياد  شمال وول نميكنه هر دقيقه ميره حمام ولي نمياد لذت ببره از خنكي.اشكال نداره خودمون حالشو ميبريم..... ...
4 مهر 1391

ورود يه عضو جديد به خونمون

دختر قند عسل مامان سلام: پارميس گلم امروز كه دارم برات مينويسم91/6/7 با خبر شديم كه يه ني ني ناز مثل خودت قراره از تو ابرا سربخره بياد تو قلبمون خيلي خوشحاليم همه واز همه بيشتر تو خوشحالي چون هم از تنهايي در مياي هم عاشق بچه كوچولويي قربونت برم عزيزم ولي يادت نره تو هميشه اولي وتك هم برا من.هم بابا.هم بقيه.دوست دارم وآجي شدنت تبريك                              دوست داريم هميشه   ...
4 مهر 1391

فرشته دندون

گل دختر ماماني سلام: عزيز دل مامان:پارميس گلم.2مهر ماه91 اولين دندون شيري قشنگت افتاد صبح كه خواستي بري دست وصورت قشنگتو بشوري دندونت افتاد تو دستت خيلي ترسيده بودي زودي دندونو دادي به من و فرار كردي هر چي ميگفتم بيا دهنتو بشورم نميو مدي بالاخره با هزار زحمت آوردمت تو دستشويي يه آب ميكردي تو دهنت تف ميكردي تا خون و ميديدي فرار ميكردي خلاصه دهنت و شستيم ومامان با دستمال خونشو بند آورد ولي حسابي ترسيده بودي و بغض كرده بودي دلم ميخواست اين صحنه از زندگيتم ثبت كنم ولي شرمنده دوربين باطريش خراب شده وبابا هنوز وقت نكرده يكي ديگه بگيره.وشما بعد 0/5 ساعت كه حالت سر جا اومد خوشحال بودي كه آخ جون فرشته دندون واسم  امشب هديه مياره اگه...
4 مهر 1391
1